بیماریهای مسری غده سیبزمینی
1-شوره سیاه
بیماری شوره سیاه با نامهایی همچون شانکر ساقه و استولون، شانکر رایزوکتونیایی و سیاهدانه خوانده میشود. شوره سیاه از مهمترین بیماریهای سیبزمینی است که در بیشتر نقاط جهان دیده میشود. این بیماری سبب فساد غده نمیشود و اهمیت آن بیشتر بهخاطر کاهش کیفیت ظاهری غدهها است، همچنین کشت غدههای آلوده به این بیماری میتواند به بروز بیماری شانکر ساقه درگیاهچهها و بوتهها بیانجامد.
علایم بیماری
مهمترین نشانه بارز بیماری شوره سیاه وجود اندامهای سیاه به اندازه چند میلیمتر بر روی غده است. این اندامها، اسکلروت (سختینه) قارچ عامل بیماری است که شرایط نامساعد به وسیله آن سپری میشود. این اندامها با شسته شدن برطرف نمیشوند ولی با ناخن بهآسانی از غده جدا میشوند. میسلیوم قارچ، جوانههای جانبی تازه تشکیل شده را آلوده میکند و سبب ایجاد شانکر ساقه در جوانهها شده و با گسترش بیماری در کشتزار، سبب مرگ گیاهچه جوان میشود. شانکر ساقه زیرزمینی نیز از نشانههای مهم این بیماری است که در کشتزار قابل ردیابی است و اغلب به دلیل اینکه زیر خاک بوده، از نظرها دور میماند.
شکل 1- شوره سیاه سیبزمینی
عامل بیماری
عامل بیماری شوره سیاه قارچ (Rhizoctonia solani Kuhn) است. این قارچ گروههای آناستوموزی فراوانی دارد ولی گروه آناستوموزی 3 (3-AG) مهمترین گروه در مناطق سیبزمینی کاری کشور تشخیص داده شده است.
زیست شناسی
قارچ عامل بیماری شوره سیاه در خاکهای سرد و مرطوب بیشترین خسارت را بهبار میآورد و به صورت اسکلروت در خاک، روی غده و همچنین به صورت میسلیوم در بقایای گیاهی باقی میماند. غدههای بذری آلوده، قارچ را به مناطق جدید منتقل کرده و جوانههای حاصل از آنها توسط قارچ همراه غده، مورد حمله قرار میگیرند. آلودگی جوانهها سبب تاخیر در سبز شدن و کند شدن سرعت رشد گیاه میشود. بخشهای زیرزمینی گیاه از جمله غدهها توسط میسلیوم حاصل از اسکلروتهای قارچ، مورد حمله قرار میگیرند. تشکیل اسکلروت روی غدههای دختری در هر زمانی رخ میدهد ولی بیشترین مقدار آن پس از سرزنی تشکیل میشود. تصور میشود این امر به دلیل افزایش حساسیت غدهها در اثر تغییرات فیزیولوژیکی در آنها باشد. وقوع و شدت بیماری میتواند در دوره انبارداری به دلیل دما، رطوبت نسبی انبار، مقدار خاک و بقایای گیاهی موجود در محصول برداشت شده، افزایش یابد.
مدیریت بیماری
-رعایت تناوب زراعی با گیاهانی که میزبان عامل بیماری نیستند.
-غدههای بذری عاری از اسکلروتهای قارچ عامل بیماری کشت شوند.
-غدههای بذری پیش از کشت با سموم قارچکش مناسب مانند ایپرودیون+کاربندازیم (رورال تی اس)، ضدعفونی شوند.
-غدهها پیش از کشت جوانهدار شوند.
-از ترکیبات بیولوژیک دارای قارچ Trichoderma harzianum و یا باکتری Bacillus subtilis در کشتزار و همراه با آبیاری استفاده شود.
-فاصله زمانی 10-15 روزه میان سرزنی بوتهها و برداشت غده رعایت شود.
2-پوسیدگی خشک و پژمردگی فوزاریومی
یکی از مهمترین بیمارهای مهم غده در سراسر جهان، پوسیدگی خشک فوزاریومی است. این بیماری غدهها را در انبار و غدههای بذری را پس از کشت تحت تاثیر قرار میدهد. کاهش کارکرد مربوط به آن در انبار 6-25 درصد است. هرچند، کاهش کارکرد میتواند در موارد خاص به شصت درصد نیز برسد. بررسیهای نگارنده در دهه گذشته نشان داد که مهمترین بیماری انباری غدههای سیبزمینی از نظر سطح وقوع و میزان خسارت، پوسیدگی خشک غده است. زیان دیگر این بیماری، پوسیدگی نرم باکتریایی است که به دنبال پوسیدگی فوزاریومی میآید.
علایم بیماری
نشانههای بیماری روی غده، به عواملی چون گونه فوزاریوم و همچنین شرایط محیطی انبار بستگی دارد و به شرح زیر است:
-علایم بهطور معمول به صورت یک لکه تیره یا چندین لکه در محل عدسکها است.
-با گسترش بیماری، لکهها به هم پیوسته و لکههای بزرگتری تشکیل میدهند که حاشیه آنها میتواند مشخص و یا نامشخص باشد.
-پوست در محل پوسیدگی، آب میان بافتی را از دست داده و چروکیده میشود.
-در بخش داخلی غده، حفرههایی پدید میآید که بهطور معمول توسط میسلیومهای قارچ که بیشتر به رنگ روشن هستند پوشیده شده، و با پیشرفت بیماری، غده مومیایی میشود.
شکل2- پوسیدگی خشک سیبزمینی
عامل بیماری
عامل بیماری، چند گونه از جنس فوزاریوم شاملF. oxysporum -F. solani - F. trichothecioides. F.sumbucinum - F. sulphureum -F. equiseti و همچنین چندین گونه دیگر است. بررسیهای انجام شده در استانهای خراسان و دیگر نقاط کشور نشان داد که دو گونه oxysporum و F. solani نسبت به دیگر گونهها در کشور، اهمیت بیشتری دارند.
زیستشناسی
آلودگی اولیه از طریق ماده تلقیح همراه با غدههای بذری و خاک آلوده است. شمار فراوانی از اسپورها از
غدههای بذری آلوده رها میشوند. این اسپورها میتوانند به آسانی سطح بریده و خراشیده شده غدههای بذری را آلوده کنند. در انبار، پوسیدگی خشک در رطوبت نسبی بالا و دمای 15-20 درجه سانتیگراد به سرعت گسترش مییابد. هرچند که پوسیدگی خشک میتواند در دماهای استاندارد انبار (دمای مطلوب برای ذخیره سازی غدههای سیبزمینی) نیز رخ دهد.
مدیریت
-رعایت تناوب زراعی با گیاهان غیر میزبان
-کشت غدههای بذری عاری از بیماری
-خودداری از برش غدههای بذری
-ضدعفونی غدههای بذری در زمان کشت با قارچکشهایی مانند تیابندازول (تکتو)، ایپرودیون+کاربندازیم (رورال تی اس)، کاربوکسین تیرام (ویتاواکس تیرام)
-جوانهدار کردن غدههای بذری پیش از کشت
-پایش بوتههای سیبزمینی در کشتزار برای جلوگیری از گسترش بیماری
-انجام اقدامات به موقع علیه بیمارگر مانند استفاده از ترکیبات بیولوژیک دارای قارچ Trichoderma harzianum و یا باکتری Bacillus subtilis همراه با آبیاری
-حذف شاخ و برگ بوتهها پیش از برداشت
- برداشت غدهها پس از سفت شدن پوست آنها
-جلوگیری از زخمی شده غدهها در زمان برداشت
-زدودن خاک از غدههای برداشت شده و جدا کردن غدههای آلوده از سالم در زمان برداشت
3-پوسیدگی نرم باکتریایی
بیماری پوسیدگی نرم باکتریایی در بیشتر مناطق کشت سیبزمینی جهان دیده میشود. این بیماری در چند سال اخیر یکی از مهمترین مشکلات تولید سیبزمینی خوراکی و بذری در کشور بوده که با کاهش کمی و کیفی غدهها، زیان بسیاری به تولید کنندگان وارد میکند. این بیماری در ایران، محدود به منطقه خاصی نبوده و در اقلیمهای گوناگون دیده میشود.
علایم بیماری
علایم پوسیدگی نرم، با زخمهای کوچک آبسوخته آغاز شده و به سرعت، قطر و عمق آنها افزایش مییابد. بخش مورد حمله، نرم و خمیری میشود و همزمان سطح آن تغییر رنگ داده و کمی فرو میرود. با اینکه بخشهای درونی به مایعی کدر تبدیل میشود، سطح خارجی بافت ممکن است سالم به نظر برسد ولی در یک بازه 3 تا 5 روزه به توده نرم و آبکی تبدیل شود.
عامل بیماری
بیماری پوسیدگی نرم توسط سه باکتری زیر ایجاد میشود:
-Pectobacterium atrosepticum.
-Pectobacterium carotovorum.
-Dickeya spp.
زیست شناسی
باکتری عامل بیماری در خاک، بقایای گیاهی، و غدههای آلوده باقی میماند ولی مهمترین منبع آلودگی اولیه، غدههای بذری آلوده به باکتری هستند. ممکن است غدههای آلوده پوسیده باشند و گیاهچه تولید نکنند و یا گیاهی که تولید میشود مبتلا به بیماری ساق سیاه شود. غدهها بهطور مستقیم از محل اتصال استولون، آلوده شده یا در زمان بارش باران و آبیاری، باکتریها به سطح غدههای در حال تشکیل، منتقل و در عدسکها و زخمها جایگیرند. تراوش مایع کدر از غدههای آلوده، دارای شمار فراوانی باکتری است که سبب انتشار و گسترش بیماری میشود.
مدیریت
از آنجایی که غدههای مبتلا به پوسیدگی خشک فوزاریومی بهآسانی در معرض ابتلا به بیماری پوسیدگی نرم قرار میگیرند، همه اقداماتی که از بیماری پوسیدگی خشک فوزاریومی جلوگیری میکنند بهطور غیرمستقیم، از بیماری پوسیدگی نرم باکتریایی نیز جلوگیری خواهند کرد. گفتنی است مدیریت این بیماری کمابیش بهطورکامل به انجام روشهای زراعی و بهداشتی مبارزه وابسته است. از این اقدامات میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
-رعایت تناوب زراعی
-آبیاری و تغذیه صحیح
-مهار علفهای هرز
-مدیریت آفات کشتزار
-نابود سازی بقایای گیاهی