1-بیماری پوسیدگی قارچ عسلی
عامل بیماری
عامل بیماری Armillaria mellea است.
میزبانهای بیماری
این بیماری با نامهای دیگری مثل پوسیدگی ریشه بندکفشی یا پوسیدگی ریشه کلاهکی بر روی طیف وسیعی از درختان و درختچهها از جمله دانهداران (سیب، گلابی و به)، هستهداران (هلو، شلیل، بادام، گیلاس، زردآلو، آلو)، ریزدانهها (انار، انجیر، کیوی و انگور)، میوههای خشک (گردو و فندوق)، زیتون و خرمالو و همچنین زراعتهایی مثل سیبزمینی و توتفرنگی شناخته شده است. قارچ عامل بیماری بهصورت انگل روی بافتهای زنده گیاهی یا گندرو روی قسمتهای چوبی مرده زندگی میکند و بهمدت چند سال در ریشههای آلوده در خاک باقیمیماند. چنانچه درختان میوه در زمینهای جنگلی که بهتازگی پاک شدهاند، کاشته شوند، مستعد آلودگی شدید هستند.
علائم بیماری
علائم بیماری معمولا بهصورت کاهش رشد، کوچک و زردشدن برگها، مرگ سرشاخهها و در نهایت مرگ تدریجی درخت است. از آنجایی که بیمارگر معمولا روی ریشهها مستقر میشود، تشخیص آن مشکل است، مگر اینکه قارچ بیمارگر به مرحله زایشی رفته باشد و کلاهکهای عسلی خود را در اطراف تنه و طوقه درختان در پاییز تولید کند. بهدلیل رنگ عسلی کلاهک قارچهای بیمارگر، این بیماری به نام پوسیدگی قارچ عسلی هم شناخته میشود. علاوه بر تولید دسته کلاهکهای عسلی در قاعده تنه درختان بیمار، قارچ بیمارگر دو ویژگی مهم تشخیصی نیز دارد.
شکل1- تکثیر جنسی قارچ (تولید کلاهکهای عسلیرنگ) بیمارگر در پای درخت آلوده
1-تشکیل تودههای هیفی بادبزنی روی چوب و زیر پوست. حاشیه این تودهها گاهی زرد میشود.
2-تشکیل ریزومورف یا قطعات بندکفشی قهوهای متمایل به قرمز یا سیاه رنگ بر روی ریشهها که در واقع تجمعی از هیفهای قارچی هستند.
قارچ بیمارگر میتواند برای چندین دهه بهصورت ریزومورف بر روی چوب درختان مرده زنده بماند. در قسمتهای آلوده، شانکرهای فرورفتهای ایجاد میشود که روی آن پوست نازکی قرار گرفته است یا اینکه حاوی صمغ هستند؛ اما اغلب این شانکرها ناپیدا هستند. با برداشتن پوست میتوان میسلیومهای سفید یا ریزومورفهای قارچ عامل بیماری را که در حدفاصل بین چوب و پوست رشد میکنند، مشاهده کرد. انتشار ریزومورفها در خاک باعث گسترش قارچ عامل بیماری میشود. همچنین در برخورد ریشههای سالم با ریشههای آلوده، میسیلیوم قارچ بدون تشکیل ریزومورف به ریشههای سالم هجوم میآورد. در درختانی که رشد زیادی دارند، دامنه فعالیت قارچ محدود به زخمهای موضعی شده و درخت با تولید رزین و بافت کالوس مانع از گسترش قارچ در ریشه میشود؛ اما زمانی که درختان آلوده دچار ضعف میشوند، بیماری بهسرعت در ریشه گسترش مییابد و به طوقه میرسد، دورتا دور ساقه را فرا میگیرد و به مرگ درخت منجر میشود.
2-بیماری پوسیدگی سفید ریشه
عامل بیماری
عامل بیماری Rosellinia necatrix است.
میزبانهای بیماری
انواع درختان دانهدار مخصوصا سیب، هستهداران، دانهریزها و کنار از جمله میزبانهای این بیماری هستند.
علائم بیماری
زردی برگها، چروکیدگی میوهها، پژمردگی برگها، مرگ سرشاخهها و رشد کم یا توقف رشد از مهمترین علائم این بیماری است. هیفهای سفید پنبهای بر روی ریشههای نازک و مویین تشکیل و باعث پوسیدگی ریشه و طوقه میشود. در اثر فعالیت قارچ عامل بیماری، فیتوتوکسینها (سموم با منشأ گیاهی) تولید و به بخشهای بالایی گیاه منتقل میشوند. علائم بیماری پوسیدگی سفید ریشه تا حدودی شبیه به پوسیدگی آرمیلاریایی است؛ ولی با این تفاوت که هیفهای سفید رزلینیا بوی قارچ خوراکی شبیه به هیفهای آرمیلاریا تولید نمیکنند.
شکل 2- پوسیدگی سفید ریشه درختان میوه
برای تشخیص عامل بیماری میتوان قطعهای از ریشههای پوسیده را در یک اتاقک مرطوب قرار داد. اگر عامل بیماری رزلینیا باشد، تودهای سفید رنگ بر روی قطعات آلوده گیاهی ایجاد میشود. بیماری میتواند بهتدریج گسترش یابد و طی چندین سال باعث مرگ درخت شود یا اینکه پژمردگی ناگهانی را در میزبان ایجاد کند. قارچ عامل بیماری بهصورت شبکهها یا رشتههای میسیلیومی در خاک اطراف ریشه دوام میآورد. درختان در هر مرحله رشدی ممکن است به این بیماری آلوده شوند. در نهالستانها، نهالهای آلوده بهراحتی از خاک بیرون آورده میشوند. نهالهای آلوده به سرعت سبز خشک شده، ولی درختان بارور بهتدریج خشک میشوند و ممکن است میوهها تا سال بعد روی درخت باقی بمانند. روی سطح ریشههای مرده و بهخصوص روی ریشه اصلی و بیشتر در شرایط مرطوب میسیلیومهای خاکستری متمایل به سفید یا سبز متمایل به خاکستری قارچ که بعدا به رنگ سیاه قهوهای در میآید با چشم غیرمسلح دیده میشود. زیر پوست رشتههای میسیلیوم قارچ بهصورت ورقههای نازک و به رنگ سفید کدر میروید و بعدا ریزومورفهای قارچ که به شکل رشتههای سفید رنگی است، در سطح یا در زیر پوست میروید و در جهات مختلف منشعب میشود.
3-بیماری پژمردگیهای ورتیسیلیومی
عامل بیماری
عامل بیماری Verticillium spp.است. دو قارچ مهم عامل V. albo-atrum وVerticillium dahliae بیماری عبارتند از دمای بهینه رشدی برای گونه اول 25 تا 28 درجه سانتیگراد است؛ ولی گونه دوم در شرایط دمایی خنکتر (20 تا 25درجه سانتیگراد) شیوع مییابد. بنابراین گونه V. dahliae در شرایط آب و هوایی ایران مهمتر است.
میزبانهای بیماری
این بیماری دامنه میزبانی گستردهای دارد و به انواع درختان هستهدار، زیتون، دانهریز (انگور)، پسته، زرشک، توتفرنگی، خرمالو و پاپایا حمله میکند.
علائم بیماری
این بیماری میتواند از طریق اندامهای تکثیر غیرجنسی (قلمه و پیوندک) و بذر (در برخی از میزبانها به غیر از زیتون)و بقایای گیاهی انتشار یابد. بروز پژمردگی مهمترین علامت بیماری نیست و در برخی میزبانها، اصلا پژمردگی ایجاد نمیشود. بسته به مقاومت میزبان و شرایط محیطی، مجموعهای از علائم ممکن است مشاهده شود. خشک شدن ناگهانی برگها روی برخی از بازوها و نه همه درخت، از مهمترین علائم تشخیصی این بیماری است. این در حالی است که در سایر بیماریهای قارچی ریشه، خشکیدگی و مرگ ناگهانی کل درخت مشاهده میشود. بیماری در نهالها بهطور معمول عموما باعث خشک شدن همه شاخهها و ریزش اکثر برگها میشود. برگهای شاخههای بیمار ابتدا رنگ پریده میشوند و به رنگ سبز مایل به خاکستری درمیآیند. در اکثر موارد حاشیه برگها بهطرف پایین خمیده میشود، برگها در نهایت خشک و قهوهای میشوند و میریزند. پیشرفت پژمردگی در اندامهای رویشی و زایشی در نهایت به خشکیدگی کامل تاج و مرگ درخت منجر میشود. خسارت اساسی این بیمارگر، ایجاد انسداد آوندی و تولید توکسین است میکرواسکلروتها (اندامهای رویشی مقاوم و زمستانگذران) در بافتهای مسن آلوده تشکیل شده و پس از انهدام بقایای آلوده گیاهی در خاک آزاد میشوند. این میکرواسکلروتها عامل بقای قارچ در شرایط نامساعد هستند و تا 15سال قابلیت دوام در خاک دارند.
4-بیماری پوسیدگی ریشه و پژمردگی فوزاریومی
عامل بیماری
عامل بیماری Fusarium oxysporum است.
میزبانهای بیماری
قارچ F. oxysporum بهعنوان مهمترین گونه فوزاریوم عامل پژمردگیهای آوندی دارای چندین فرم اختصاصی است و در میزبانهای مختلف گیاهی ایجاد بیماری میکند.
علائم بیماری
علائم پژمردگی آوندی فوزاریومی بسیار شبیه پژمردگیهای ورتیسلیومی است، ولی فوزاریومها در دمای بالاتری فعال هستند. بهعلاوه پژمردگی ورتیسیلیومی آهستهتر بروز میکند و بیشتر بر روی بخشهای پایینی گیاه مشاهده میشوند. این بیماریها باعث ایجاد پژمردگی آوندی، زردی، پوسیدگی طوقه و ریشه و مرگ گیاه میشود. پژمردگیهای فوزاریومی در ابتدا بهصورت روشن شدن رگبرگها در قسمت خارجی برگهای جوان و بهدنبال آن خمیدگی دمبرگ برگهای مسنتر ظاهر میشود. قهوهای شدن بافت آوندی از جمله بارزترین علائم پژمردگی فوزاریومی است. بعد از آن، روی گیاهان مسنتر، معمولا علائم در طول دوره بین گلدهی و رسیدن میوه، آشکارتر میشود. بیماری پژمردگی آوندی موز ناشی از قارچ F. oxysporum. f. sp. Cubense
که به نام بیماری پانامایموز هم شناخته میشود، از مهمترین عوامل محدودکننده رشد این گیاه در جهان است.
5- بیماری ته سیگاری موز
عامل بیماری
عامل بیماری Musicillium theobromae است.
علائم بیماری
بیماری تهسیگاری موز (Cigar end rot) یکی از بیماریهای مهم موز است که در همه مناطق تحتکشت این محصول دیده میشود. نوک و گوشت میوه در طول تشکیل میوه و پس از آن خشک میشود. علائم شبیه به خاکستری است که در ته سیگار روشن تشکیل میشود. شروع آلودگی از زمان گلدهی است و درطی زمان تشکیل میوه ادامه مییابد. گوشت میوهها دچار پوسیدگی خشک میشود و بازارپسندی خود را از دست میدهد. این بیماری در طول تابستانهای گرم و مرطوب گسترش مییابد و قارچ عامل را میتوان در بقایای گیاهی شامل برگها و گلهای ریخته شده مشاهده کرد. کنیدیها (اسپورهای غیرجنسی قارچ) با باد جابهجا میشوند. پوسیدگی پنجههای موز که میوهها روی آن تشکیل میشوند، باعث زودرسی میوهها میشود و فضایی برای فعالیت سایر میکروبها فراهم میکند. توصیه شده است که کشاورزان گلهای نر را بلافاصله بعد از تشکیل آخرین خوشههای موز قطع کنند.