چرخه بيماري و همهگيري شناسي
این بيماری یکی از عوامل محدودکننده کشت اقتصادی پياز در برخی از مناطق آلوده به شمار میرود. در صورت مساعد بودن شرایط محيطی مانند هوای سرد (دمای 14 تا 18درجه سلسيوس) و رطوبت مناسب برای جوانهزنی اسکلروتها (رطوبت متوسط تا بالای خاک)، آلودگی ممکن است در همه مراحل رشدی ميزبان و حتی در مرحله گياهچهای نيز رخ دهد. این بيماری از نمونههای شناخته شده بيماریهای تک چرخهای است و اسکلروتهای قارچ بيمارگر در یک فصل کشت برای مدت 1-3 ماه پس از تشکيل به صورت غيرفعال باقی میماند. اسکلروتها تا بيشتر از 20 سال در خاک قدرت ماندگاری داشته و به همراه آب، باد و وسایل و ادوات کشاورزی از مزارع آلوده به فواصل نزدیک منتقل میشود. اما انتقال بيماری به فواصل دور به وسيله مواد گياهی آلوده انجام میشود. پس از جوانهزنی، شدت بيماری به دمای خاک و اندازه جمعيت اسکلروتهای بيمارگر در خاک بستگی دارد. وجود تنها یک اسکلروت در 10 کيلوگرم از خاک مزرعه برای شروع آلودگی ميزبان کافی است و با وجود تنها 1 اسکلروت در هر کيلوگرم خاک مزرعه، میتوان انتظار وقوع بيماری به ميزان 50 درصد را داشت و وجود 10 تا 20 اسکلروت در هر کيلوگرم خاک مزرعه، زادمایه اوليه را برای آلودگی تمام گياهان مزرعه فراهم میکند. اسکلروتها در نبود ميزبان به حالت غيرفعال باقیمانده و ترشحات ریشه پياز یا سایر محصولات جنس Allium برای تحریک جوانهزنی اسکلروتها ضروری است. این ترشحات معمولا در خاک تا فاصله 1.5 سانتیمتر از ریشه منتشر میشوند. پيشرفت بيماری در خاک سرد ( 10تا 20 درجه سلسيوس) و مرطوب بيشتر است و بيماری در دمای بيشتر از 25 درجه سلسيوس متوقف میشود. در S. cepivorum افزون بر اسکلروت، مانند آن چه در برخی از جنسهای خانواده Sclerotiniaceae مشاهده میشود، تشکيل ميکروکنيدی نيز گزارش شده است. تشکيل این ميکروکنيدیها با تغيير دما و افزایش سطح رطوبت،کشت قارچ روی محيطهای آزمایشگاهی ضعيف مانند آب-آگار یا در مراحل پایانی رشد قارچ تحریک میشود. مشاهدات ميکروسکوپ الکترونی نشان داد که ميکروکنيدیهای S. cepivorum در حضور ميزبان جوانهزده و ریسههای جوان توانایی نفوذ به کوتيکول ميزبان را دارند. این توانایی به وجود فعاليت فنول اکسيداز و استرازی در ميکروکنيدیها نسبت داده میشود. از آنجا که توليد تعداد زیاد این ميکروکنيدیها پس از غوطهوری قارچ در آب تحریک میشود، این احتمال وجود دارد که ميکروکنيدیها نقشی حياتی در ماندگاری و انتقال بيماری در شرایط رطوبت بالا داشته باشند.
تنوع ژنتيكي
در سالهای اخير از چند شکلیهای DNA به عنوان نشانگر برای شناسایی، تعيين ویژگیها، تنوع ژنتيکی و کشف روابط فيلوژنتيکی بين جدایههای ميکروارگانيسمها استفاده شده است. وجود تنوع ژنتيکی و پتانسيل تغيير در جمعيت یک بيمارگر میتواند با ویژگیهایی از بيمارگر مانند پرآزاری، مقاومت به قارچکشها، ماندگاری، توانایی جوانهزنی اسکلروت و مقاومت در برابر عوامل کنترل بيولوژیکی و در نتيجه کنترل بيمارگر پيوستگی داشته باشد. ارانشا و همکاران (2000) دریافتند که تفاوت پرآزاری جدایههای مختلف با گروههای متفاوت ژنتيکی مرتبط است. تفاوت ميان پاسخ جدایههای مختلف S. cepivorum به قارچکشها، وجود تنوع ژنتيکی در جمعيت نيوزلندی این بيمارگر را پيشنهاد میکند. در پژوهشی وجود تنوع ژنتيکی در جمعيت S. cepivorum به کمک هشت نشانگر ژنی وگروههای سازگاری رویشی مورد بررسی و اریابی قرار گرفت. در این مطالعه شش ژنوتيپ مالتی لوکوس و 12 گروه سازگاری رویشی در جدایههای مورد آزمون شناسایی شد. اعضای یک گروه، VCG از نظر ژنوتيپ یکسان بودند اما برخی از ژنوتيپهای شناسایی شده در بيش از یک گروه VCG قرار گرفتند. وجود تنوع ژنتيکی در جمعيت S. cepivorum در آزمایشات دیگر و به کمک نشانگرهای مولکولی دیگری مانند نشانگرهای رپيد نيز تایيد شد. وجود تنوع ژنتيکی در جمعيت مصری S. cepivorum و نيز وجود هفت گروه VCG در این جمعيت پيشنهاد میکند که ممکن است این بيمارگر در چندین نوبت به کشور وارد شده باشد. در مجموع با توجه به زیستشناسی S. cepivorum فقدان توليد مثل جنسی و محدود بودن روش انتقال آلودگی، انتظار میرود که این گونه به صورت کلونال و با تنوع ژنتيکی نسبتا کم در جمعيت ميزبان گسترش یافته باشد. S. cepivorumنوعی ميکروکنيدی توليد میکند که از ميکروکنيدییهایی که نقش اسپرماتی را در خانواده Sclerotiniaceae به عهده دارند، قابل تشخيص نيست. اگرچه تشکيل این ميکروکنيدیها در قارچها میتواند به بروز تنوع ژنتيکی بالا منجر شود، اما ممکن است تشخيص اثر این نوترکيبی در تاریخچه این گونه از بررسی الگوی غالب از تنوع ژنتيکی موجود در جمعيت محلی این بيمارگر دشوار باشد.
شکل1- بیماری پوسیدگی سفید پیاز
صفات ريختشناختي بيمارگر
پرگنه قارچ روی محيط کشت سفيد یا قهوهای متمایل به خاکستری روشن، ریسههای هوایی کم پشت یا گاهی بصورت پرزهای بلندتر در قسمتهایی از پرگنه مشاهده میشود. اسکلروتها با آرایش شعاعی یا در بعضی جدایهها پراکنده در محيط کشت، تقریبا کروی شکل، به قطر 0.3 – 0.6 ميلیمتر با سطح صاف یا منقوط به رنگ سياه هستند. سلولهای انتهایی در ریسههای در حال رشد دارای دیواره نازک و محتویات گرانولار و انشعاب دو شاخه قبل از دیواره عرضی هستند. ریسههای جانبی ثانویه معمولا باریکتر از ریسههای اصلی است. اسکلروتها از تجمع فشرده هيف رویشی تشکيل میشوند که به عوامل تخریب بيولوژیکی مانند سایر قارچهای ساپروفيت و باکتریها بسيار مقاوم است. تشکيل اسکلروت در مراحل نخستين از مجموعهای از شاخههای جانبی از رشتههای ریسهای آغاز میشود. دیوار سلولی اسکلروت از 64 درصد آلفا گلوکان و 15 درصد بتا گلوکان و کيتين تشکيل شده است .مطالعه مقاطع بسيار نازک اسکلروت بالغ با ميکروسکوپ الکترونی، وجود یک لایه خارجی متراکم و ملانيزه به قطر 0.2 تا 0.3 ميکرومتر و یک لایه داخلی شفاف به قطر 2 تا 3 ميکرومتر را نشان میدهد. جوانهزنی اسکلروتها با توليد ریسه به صورت مستقيم انجام میشود. قطر پرگنه پس از 10 روز در دمای 25 درجه 9 سانتیمتر و تراکم اسکلروتها در مرکز پرگنه بيشتر از حاشيه است.
جداسازي، شناسايي و رديابي عامل بيماري
جداسازی از اندامهای آلوده گياهی شامل غده یا پياز آلوده و طوقه پوسيده، با برداشتن قطعاتی از اندام آلوده در مرز بين قسمت سالم و بيمار و ضد عفونی آنها با محلول هيپوکلریت سدیم 10 درصد انجام میشود. قطعات روی محيط کشت، PDA دارای آنتیبيوتيک استرپتومایسين با غلظت 0.02 گرم در ليترکشت داده شده و در دمای 25 درجه سلسيوس نگهداری میشود. پس از هفت تا 10 روز، پرگنه سفيد تا کرم رنگ قارچ به صورت چسبيده به سطح، بدون لبه یا برجستگی، ظاهر میشود. اسکلروتهای قارچ در محيط کشت به شکل دانههای گرد سياه رنگ اغلب به قطر 0.5 تا 1 ميلیمتر تشکيل میشوند.