بیماری موزائیک ذرت
بیماری موزائیک ذرت اولین بار در ایران در سال 1347 در یکی از مزارع منطقه رامجرد (شمال شیراز) و سپس در مناطق دیگر استان فارس در مزارع ذرت علوفهای و ذرت دانهای مشاهده گردید. این اولین و مهمترین بیماری ویروسی روی ذرت است که در ایران توصیف شده است. از گیاهان بیمار یک رابدوویروس جدا شد و ویروس موزائیک ایرانی ذرت نامیده شد. این ویروس اکنون در استانهای جنوبی کشور شامل اصفهان، فارس، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و کرمان وجود دارد. اخیرا از خوزستان نیز گزارش شده است. دامنه میزبانیMIMV محدود به گندمیان است. MIMV در اکثر مناطق آلوده روی ذرت اهمیت دارد ولی در استان کهگیلویه و بویراحمد روی برنج و گندم نیز خسارت وارد میکند. این ویروس بومی ایران است و در طبیعت با زنجرکهای Laodelphax striatellus و tanasijevici Unkanodes به روش پایا و تکثیری منتقل میشود. بر اساس خصوصیات مورفولوژیک، سرولوژیک، بیولوژیک، مولکولی و نحوه انتقال از سایر رابدوویروسهای گیاهی متمایز شده و بهعنوان یک گونه جدید معرفی شده است.
این بیماری در بعضی سالها بسیار محدود است و میزان شیوع این ویروس روی ذرت از 2.5 تا 7 درصد متغیر بود و در بعضی سالها میزان آلودگی از 30 تا 90 درصد نیز گزارش شده است. در صورت آلودگی زود هنگام، گیاهان بلال ضعیف با تعداد دانه کم تولید میکنند. با 20 % آلودگی در سطح مزرعه، 15 % خسارت تخمین زده شده است. در اوایل دهه هشتاد چندین سال بهطور متوالی MIMV بههمراه بیماری کوتولگی زبر ذرت منجر به خسارت قابل توجهی گردید.
نشانههاي بيماري
علائم این ویروس روی ذرت خطوط زرد و سبززرد پیوسته و ناپیوسته به موازات رگبرگها در تمام طول برگ و غلاف برگ و خوشه است که ممکن است بهصورت خطوط نکروتیک قرمز یا ارغوانی و قهوهای روی برگها و غلاف بلال نیز ظاهر شوند. نوارهای کلروتیک در بعضی موارد روشنتر از رنگ سبز برگ و یا زرد هستند در برگهای قدیمی گاهی نوارها قهوهای میشوند این علائم با کاهش رشد گیاه همراه است. کاهش رشد از علائم بارز بیماری است. در صورت آلودگی زودهنگام گیاهان آلوده، بلالها بدشکل و ضعیف شده و تعداد دانه کمتری تولید میکنند.
شکل1- علائم بیماری موزائیک ذرت ایرانی
در گندم این نشانهها بهصورت زرد، سبزرد و ارغوانی یا قهوهای در طول پهنک برگ روی رگبرگها، لکههای سبزرد و قهوهای روی سنبلهها همراه با کاهش رشد بهوجود میآید. در برنج نیز علائم بیماری شبیه به گندم است. علائم MIMV روی برنج بهصورت خطوط کلروتیک و نکروتیک قهوهای روی رگبرگهای برگ و غلاف برگ است، بهطوریکه اکثر قسمتهای برگ قهوهای شده و از بین میرود. روی پوشش دانه نیز رگههای قهوهای رنگ ایجاد میشود. در هر دو محصول موجب کاهش تعداد پنجهها و ضعیف شدن دانهها شده و میزان تولید و کیفیت دانهها کاهش پیدا میکند. در سودانگراس نوارهای نکروتیک و کاهش رشد نیز مشاهده میشود. درصورتیکه گیاه ذرت تواما به بیماری کوتولگی زبر آلوده شده باشد، علائم کوتولگی شدید، زبری پشت برگها مربوط به بیماری فوق است که همراه با علائم بیماری موزائیک ذرت ظاهر میشود.
علائم بیماری در گیاه به عوامل مختلفی بستگی دارد. گونه گیاه، رقم، سویه ویروس و شرایط محیطی در نوع و شدت علائم تأثیر میگذارند.
عامل بيماري
MIMV ویروسی از تیره رابدوویریده و جنس آلفانوکلئورابدوویروس است. پیکرههای ویروس باسیلی شکل یا فشنگی کل به ابعاد 180 در 180 نانومتر میباشند. این ویروس داخل سلولهای میزبان عمدتا در هسته تجمع پیدا میکنند. ژنوم ویروس آر.ان.ا تکلای منفی است و همراه پیکرهها آنزیم پلیمراز است که از روی نسخه منفی، نسخه مثبت میسازد.
MIMV با هیچکدام از رابدوویروسهای دیگر رابطه سرولوژیک ندارد. این ویروس با روش سرولوژیکی الیزا و آزمون واکنش زنجیرهای پلیمراز با آغازگرهای اختصاصی بهسهولت قابل تشخیص است. بهعلاوه ابعاد پیکرههای ویروس در میکروسکوپ الکترونی آن را از بسیاری از ویروسهای دیگر متمایز میسازد. ژنوم رابدوویروسهای گیاهی از پنج ژن متعارف تشکیل شده است. که بهترتیب از انتهای 3 به 5 پروتئین نوکلئوکپسید (N)، فسفوپروتئین (P)، پروتئین ماتریکس (M)، گلیکوپروتئین (G) و ژن پلیمراز (L) هستند. ژنوم کامل MIMV شامل 12381 نوکلئوتید است که شش چارچوب ژنی دارد که شش پروتئین را کد میکند. مانند سایر رابدوویروسها در دو طرف ژنوم ترادفهای Leader و trailer قرار دارند.
دامنه ميزباني
دامنه میزبانی ویروس موزائیک ایرانی ذرت محدود به تیره گندمیان است. علاوه بر ذرت، بهطکور طبیعی گندم و برنج و تعدادی از گیاهان تیره غلات را آلوده میکند. اگرچه این ویروس ابتدا در ذرت مشاهده و توصیف شد، ولی شواهدی در دست است که نشان میدهد به احتمال بسیار زیاد این ویروس بومی ایران است و در اصل بومی مناطق جنوب مرکزی ایران میباشد و منشاء آن گیاهان غیرزراعی گندمیان است. ذرت میزبان طبیعی اصلی و مهم این ویروس است، در صورتی که ذرت بومی ایران نیست و در دهههای اخیر کشت آن گسترش پیدا کرده است. از طرف دیگر ذرت میزبان مناسبی برای زنجرکهای ناقل نیست و زنجرکهای ناقل روی ذرت نمیتوانند زاد و ولد کنند. بنابراین به احتمال بسیار زیاد میزبان اصلی MIMV گیاه بومی دیگری است که روی آن تکامل پیدا کرده و در عین حال میزبان مناسبی نیز برای زنجرک میباشد. دامنه میزبانی ویروس وابسته به دامنه میزبانی زنجرک ناقل است. چون تنها راه انتقال ویروس در طبیعت، انتقال با زنجرک است. اگرچه دامنه میزبانی و گستره جغرافیایی زنجرک وسیعتر است، ولی دامنه میزبانی ویروس نیز در میان گیاهان تیره گندمیان خیلی محدود نیست.
موزائیک برنج در یاسوج و اطراف آن بهوفور یافت میشود. آلودگی گندم نیز در بعضی نقاط از جمله منطقه سیسخت در استان کهگیلویه و بویراحمد فراوان دیده شده است. سودانگراس، دژگال، لولیوم ، و برخکی دیکگر از علفهای تیره غلات جزو میزبانان ویروس گزارش شدهاند.
زنجرک ناقل
MIMV بهروش مکانیکی قابل انتقال نیست. در طبیعت زنجرکهای Unkanodes tanasijevici و L.striatelhus Fallen به عنوان ناقل این ویروس گزارش شدهاند. زجرک دوم کارایی بیشتری در انتقال ویروس دارد و غیر از MRDV و MIMV ، ناقل چندین ویروس در غلات است. رابطه بین زنجرک و ویروس تکثیری است.
این زنجرکها از خانواده Delphacidae و راسته Homoptera هستند. حشره بالغ زنجرک نر و ماده L.STRIATELHUS شکل و رنگ متفاوتی دارند. این حشره جثه کوچکی دارد. بالغ این زنجرک از نظر ظاهری دارای دو فرم بال بلند و بال کوتاه میباشد. بالها شفاف هستند و روی دو بال زنجرک نر یک لکه سیاه کوچک در قسمت وسط وجود دارد که با هم جفت شده بالها متناظر میشوند و یک لکه دیده میشود. این از شاخصههای ظاهری تشخیص این زنجرک است. یکی دیگر از مشخصههای این زنجرک وجود دو خط موازی روی فرق سر زنجرک است. هر دو فرم در کنار یکدیگر در جمعیت موجود در مزرعه دیده میشود. طول بدن حشره ماده بالکوتاه 2.5 تا 3 میلیمتر و بال بلند 3 تا 4.5 میلیمتر و بلندی 2 میلیمتر است. افراد بالکوتاه از نظر جنسی زودتر بالغ میشوند و تعداد تخم بیشتری تولید میکنند. عوامل محیطی و ژنتیکی میتوانند در این تفاوت تأثیر داشته باشند.
زمستانگذرانی در مناطق گرم و معتدل بهصورت پوره سن پنجم و یا حشره بالغ و در مناطق سرد اروپا بهصورت تخم میباشد. حشره ماده پس از زمستانگذرانی تغذیه و جفتگیری کرده و تخمگذاری میکند. تخمها بهصورت تکتک و یا در دستجات کوتاه چندتایی توسط تخمریز مادهها 60 تا 260 تایی در سطح زیرین برگ در درون بافت گیاه (غلاف برگ و یا ساقه) گذاشته میشود.
طول عمر متوسط حشره در دمای بین 20 تا 30 درجه سلسیوس، 19 تا 30 روز متغییر است. در طول این مدت حشره ماده بالغ حدود 70 تا 180 تخم میگذارد. 6 تا 14 روز طول میکشد تا تخمها تفریخ شوند. پورهها چهار پوستاندازی دارند تا بالغ گردند. برای جفتگیری حشرات ماده سیگنالهای ویبره منتشر میکنند.
تعداد نسل در سال به طول فصل رشد بستگی دارد مثلا در سوئد دو نسل بیشتر ندارد. تعداد نسلهای آن در نواحی گرم ممکن است به 12 - 10 نسل در سال نیز برسد. بهطورکلی نوسان جمعیت زنجرکهای خانواده Delphacidae در سالهای مختلف و در طول فصل با تغییرات وسیع همراه بوده و افزایش جمعیت آنها تحت شرایط مناسب زیستی بسیار سریع میباشد. در زمستان پورههای زمستانگذران لابلای گیاهان و بقایای گیاهی در اطراف مزارع به حالت دیاپوز میروند. با شروع فصل رشد حشرات زمستانگذران به گیاهان گندم، جو، علفهای هرز گندمیان رفته و تغذیه میکنند سپس به حالت تابستانه برمیگردند. این حشره به شرایط نور زیاد، رطوبت بالا مانند شالیزارها علاقه دارد.
اهمیت آسیب این حشره به گیاهان بیشتر به انتقال ویروس مربوط میشود تا بهعنوان یک آفت، ولی در هر صورت با قطعات دهان مکندهای که دارد از آوندهای آبکش تغذیه میکند. در زمان برداشت گندم با کاهش منبع غذایی زنجرکها شروع به مهاجرت میکنند. این زنجرک میتواند مهاجرتهای طولانی حتی قارهای انجام دهد.
چرخه بيماري
بیولوژی و دامنه میزبانی MIMV و چرخه ویروس به طور کامل به حشره ناقل وابسته است. دامنه میزبانی زنجرک نیز نسبتا وسیع است و در زنجرکهای Delphacidae به تیره گندمیان محدود میشود. برخی از گیاهان چندساله و یا محصولات زمستانه مثل گندم به این ویروس آلوده میشوند و میتوانند بهعنوان گیاهان میزبان زمستانگذران برای ویروس عمل کنند. در برخی مناطق مانند سیسخت (استان کهگیلویه و بویر احمد) گندم و برنج به شدت به این ویروس آلوده میشوند و میتوانند چرخه بیماری را کامل کنند. MIMV که ناقل اصلی آن L.striatellus است. زمستان را میتواند در بدن پورههای زمستانگذران سپری کند. زنجرکهای ناقل ویروسدار، زمستان را بهصورت پوره سن آخر در زیر علفها و بقایای گیاهی میگذرانند. در بهار ویروس با اولین تغذیه زنجرک به میزبان گیاهی منتقل میشود. در اوایل فصل رشد زنجرکها فعال شده و شروع به تغذیه و جفتگیری کرده و زاد و ولد میکنند. دمای معتدل در بهار قبل از کشت ذرت موجب افزایش جمعیت زنجرکها میشود. در کشت زودهنگام، هم رشد ذرت کند است و هم فعالیت زنجرکها زیاد است، بنابراین آلودگی بیشتر خواهد بود اما در کشت دیرهنگام که در مناطق معتدل، تقریبا مصادف با نیمه دوم خرداد به بعد خواهد بود با گرم شدن هوا از طرفی جمعیت زنجرکها کاهش پیدا میکند و از طرف دیگر رشد ذرت زیاد خواهد بود، بنابراین ذرت از مرحله حساس گیاهچهگی فرار میکند و آلودگی کمتر اتفاق میافتد. این در واقع یک اجتناب زمانی است.
با این توضیح میتوان فهمید که در شرایط آب و هوای خنک بهاری در شرایط خرداد ماه نیز اگر هوا خنک باشد، زنجرکها فعال بوده و بیماری افزایش پیدا میکند. هر چند در ابتدای فصل سردی هوا مانع فعالیت زنجرکها است ولی امکان کشت ذرت فراهم نیست. بنابراین آلودگی در کشتهای زودهنگام در اردیبهشت ماه زودتر اتفاق میافتد، درنتیجه شدت بیماری و خسارت آن بیشتر خواهد بود. اگر پس از سبز شدن بوتهها دما بین 20 - 15 درجه سلسیوس باشد، ویروس گسترش زیادی پیدا میکند، بنابراین نقطه حساس چرخه بیماری که بتوان اقدام مؤثری انجام داد اردیبهشت تا خرداد ماه است. از عوامل مؤثر در بروز اپیدمی این بیماری، علاوه بر وجود ارقام حساس، تراکم زنجرک L.striatellus و تاریخ کاشت اهمیت دارد.
اصولا ذرت میزبان مناسبی برای زنجرکهای ناقل نیست و تنها برای تغذیه این حشرات مورد استفاده قرار میگیرد، ولی گندم و برنج میزبان خوبی برای زاد و ولد و تکثیر جمعیت زنجرکها هستند. لذا در صورت وجود شالیزار در مناطق آلوده جمعیت این حشرات افزایش یافته، انتقال و توسعه بیماری نیز افزایش مییابد.
بدیهی است که علفهای هرز دائمی میتوانند منبع خوبی برای نگهداری MIMV در صورت نبودن ذرت باشند. زنجرکهای Delphacidae عمدتا در بین علفهای هرز حاشیه جادهها و مزارع زندگی میکنند و تمام مراحل سنی شامل بالغ و سنین مختلف پورهگی در آنجا یافت میشود حتی زمستانگذرانی به صورت پوره در پای بوتهها و زیر خاشاک صورت میگیرد و تا حدودی در بهار نیز این وضعیت ادامه دارد.
در بعضی مناطق، زنجرک L.striatellus زمستان را در مزرعه گندم سپری میکند و بعد از برداشت گندم به فواصل طولانی مهاجرت میکند. در مهاجرت زنجرکها عوامل محیطی مانند دما، باد و جریانات جوی تأثیر دارد.
مهاجرت در حشرات یک امر عادی و متداول است مانند زنجرک Dalbulus maidis که ناقل ویروس ریادوفینو ذرت در آمریکای مرکزی و جنوبی است، ممکن است چند صد کیلومتر این حرکت مداومت داشته باشد. برخی از حشرات حتی از قارهای به قاره دیگر حرکت میکنند. در شتهها و زنجرکها بسیار مشاهده میشود ولی در مورد حشرات ناقل ویروس اهمیت آن افزایش مییابد. این حرکت یا مهاجرت عموما برای یافتن غذا است. در کشور چین پس از برداشت گندم برای یافتن منبع غذایی حرکت زنجرکها آغاز میشود. ردیابی این حشرات و جهت حرکت آنها میتواند برای پیشآگاهی وقوع بیماری استفاده شود.
این زنجرک در شرایط سرد دارای یک یا دو نسل است ولی در مناطق معتدل و گرم دوره زندگی کوتاه میشود و تعداد نسل افزایش مییابد. نوسانات جمعیت ناقل در طول سال تابع فاکتورهای مختلف اقلیمی و تغذیهای است. وجود دشمنان طبیعی، بروز شرایط نامساعد، تغییرات ناگهانی اقلیمی و آب و هوایی و پدیده مهاجرت در جمعیت این زنجرک تأثیر زیادی دارد.
در اواخر فصل کشت ذرت مجددا با خنک شدن هوا زنجرکها فعال شده و MIMV را از ذرت به گیاهان دیگر انتقال میدهند. به همین ترتیب ویروس زمستان را در ناقل و میزبانهای زمستانه سپری میکند.
علت وقوع بيماري در ايران
در مورد ویروسهای ذرت در ایران اولین پرسش این است که منشاء این بیماری کجاست و اینکه چرا و چگونه بروز کرده و همهگیر شده است؟ MIMV ویروسی است که منشاء آن گیاهان غیرزراعی است، قبلا در ایران وجود داشته و با گسترش کشت ذرت بروز کرده است. این پدیده هنوز هم در مورد سایر ویروسها در حال وقوع است نکته دیگر شیوع ناگهانی آن با شدت بالاست. در جواب این مسئله تنها به چند فرضیه میتوان اکتفا کرد:
1-گسترش وسیع کشت ذرت که در چهار دهه گذشته به شدت رخ داده است. بطور مثال در برخی مناطق همانند استان چهارمحال و بختیاری که در دهههای اخیر مبادرت به کشت ذرت شده است میزان بیماری در گندم نیز افزایش یافته است، دلیل این موضوع احتمالا نقش مزارع ذرت بهعنوان میزبان تابستان گذران ویروس و ناقل بوده که همانند پل سبزی بیماری را از سال زراعی قبل به بعد منتقل میکند.
2-تغییر رژیمهای زراعی (تغییر آگروا کوسیستم) و گذار از آگرواکوسیستمهای سنتی به مدرن و مکانیزه
3-تناوب غلات (گندم- جو- ذرت- برنج)
4-همپوشانی کشتها
5-جلو انداختن تاریخ کاشت بهجهت بهرهبرداری بیشتر از محصول
6-ایجاد شرایط مناسب برای زاد و ولد ناقل. در این رابطه تغییر دمای محیط و گرم شدن کره زمین بهویژه ایران اهمیت دارد.
7-گسترش کشت برنج در استان بالأخص در مناطقی که بیماری شایع شده است.
8-استفاده از ارقام حساس گندم و ذرت به ویروس
بنابراین تنها با نگرشی درست در مدیریت بیماری و قرار دادن آن در درون مدیریت تولید میتوان به نتیجه منطقی رسید. در این رابطه تجربه دیگران روی ویروسهای با چرخه و رفتار مشابه میتواند مفید واقع گردد.
بهترین روش مدیریت بر اساس نگرش همه جانبه به بیماری با درک صحیح اپیدمیولوژی بیماری امکانپذیر خواهد بود. در اعمال مدیریت صحیح بایستی اقدامات همه جانبه صورت گیرد یعنی اعمال چند روش در چند زمان.
آنچه که مسلم است با اطلاعات موجود پیشبینی بیماری در سالهای آتی امکانپذیر نیست. پرواضح است که با وضعیت موجود و توسعه کشت در منطقه بایستی انتظار بروز این بیماری و سایر بیماریها را داشته باشیم. در مورد موزائیک ایرانی ذرت پیشبینی بیماری منوط به درک وضعیت زنجرک ناقل، نوسانات جمعیت، مهاجرت، آلودگی منطقه و بالأخص گیاهان غیرزراعی است. با این توصیف اگر شرایط برای طغیان زنجرک فراهم گردد بیماری شایع خواهد شد. بهطورمثال اگر اولین نسل زنجرکهای بالغ در اول فصل بهمدت 15 روز پس از ظهور در دمای °C 20 و بالاتر قرار گیرد حالت طغیانی را بایستی انتظار داشته باشیم و اگر کمتر از °C 17 باشد رشد جمعیت زنجرک کمتر خواهد بود.
پیشآگاهی وقوع بیماری منوط به ردیابی جمعیت زنجرک است. اگر حرکت جمعیت زنجرکها درست ردیابی شود، وقوع اپیدمی قابل پیشبینی خواهد بود.
روشهاي مبارزه با بيماري موزائيک ايراني ذرت
در حال حاضر با اطلاعات موجود امکان پیش آگاهی وجود ندارد ولی با مطالعه اجزاء پاتوسیستم شاید در آینده این امر امکان پذیر شود. بهطورکلی روشهای مبارزه با این بیماری که در ایران بهکار رفته است و خوشبختانه موفقیت آمیز بوده است در اینجا ذکر میشود:
تأخير در كاشت ذرت: تغییر تاریخ کاشت یعنی تأخیر در کشت بهطوریکه حداقل دو هفته از تاریخ کاشت متداول در منطقه دیرتر کشت شود. کشت زودهنگام بهدلیل انطباق دوره حساس گیاه با ظهور، گسترش و زاد و ولد زنجرک ناقل، آلودگی بیشتری را بهدنبال خواهد داشت. نکته دیگر این که گیاه مدت زمان طولانیتری در معرض آلودگی قرار میگیرد. لذا بیماری شدیدتر خواهد بود. بنابراین تأخیر در کشت با تنظیم تاریخ مناسب برای هر منطقه، آلودگی را کاهش خواهد داد. تأخیر در کاشت در بیماریهایی که ناقل آنها رابطه پایا با ویروس دارد بسیار مؤثر میباشد. همانطورکه ذکر شد زنجرک L.striatellus ناقل چند ویروس است که در مبارزه با آنها، اعمال تأخیر در تاریخ کاشت موفقیت آمیز بوده است.
جلوگيري از همپوشاني كشتها و ايجاد تناوب: بهدلیل عدم کشت همزمان، آلودگی و بقای زنجرک امتداد مییابد، لذا بایستی همپوشانی کشتها را در محصول کاهش داد و از طرف دیگر بهتر است گیاهان دیگر را در چرخه تناوب غلات قرار داد.
از بين بردن علفهاي هرز: این ویروس در تیره گندمیان دامنه میزبانی نسبتا وسیعی دارد و در طبیعت غیر از علفهای هرز چند گیاه مهم مانند گندم، برنج و سودانگراس به این ویروس آلوده میشوند. ابتدا بایستی کشت ذرت در کنار این مزارع آلوده صورت نگیرد دوم این که علفهای هرز میزبان از حاشیه مزارع که هم، محل بقای ناقل است و هم ویروس، حذف شود.
مبارزه شيميايي با ناقل: تاکنون مطالعات زیادی در دنیا برای کنترل زنجرک و نهایتا کنترل ویروس با حذف ناقل صورت گرفته است. در حال حاضر بهترین روش که در کنترل این ویروس مؤثر بوده است و در سالهای 1383به بعد آموزش داده و استفاده شده، ضدعفونی بذر ذرت با سم سیستمیک گاچو (ایمیداکلوپرید) بوده است.
بنابراین ضدعفونی بذور، بالأخص اگر همراه با استفاده از ارقام مقاوم باشد مؤثرترین روش مدیریت کنترل بیماریهای ویروسی ذرت است. در زمینه کنترل ویروسهایی که با ناقل خود رابطه پایا دارند مانند کوتولگی زبر ذرت و ویروسهای مشابه از تیره رئوویروسها روی ذرت و کوتولگی زرد جو در گندم مطالعات زیادی صورت گرفته است که این روشهای پیشنهادی بسیار مؤثر بوده است. تأکید عمده اکثر این مطالعات در تنظیم تاریخ کاشت و استفاده از حشرهکشها برای کنترل حشره ناقل بود.
در ایران در طول سالهای 1382 تا 1384 ضدعفونی بذر ذرت با سم گاچو (ایمیداکلوپرید)( در استان فارس و استانهای همجوار توصیه شد و بهکار رفت که در کنترل بیماری بسیار مؤثر بود. سم ايميداكلوپريد با نام تجاری گاچو جزو لیست سموم مجاز سازمان حفظ نباتات کشور برای آفات مکنده ازجمله زنجرکها میباشد که برای ضدعفونی بذر ذرت جهت کنترل آفات مکنده توصیه شده است و بر اساس آزمایشهای انجام شده، ضدعفونی بذر توأم با تأخیر در کاشت ذرت مؤثرترین روش برای کنترل بیماری محسوب میشود.