علفکشها و گیاه
جذب برگ
هر مادهای که علفکش را به تماس نزدیکتری با سطح بر برساند، باید به جذب کمک کند. مویانها را با کاهش کشش حد فاصلی برای ایجاد تر شدن بهتذ، تغییر دادن مواد موم مانند و روغن مانند کوتیکول، و یا با کاهش خشک شدن قطرات محلول سم افزایش میدهند. میزان امیترول جذب شده به وسیله برگهای لوبیا، 24 ساعت بعد از کاربرد مویان، 13 درصد، اما با مویان، 78 دررصد بود. سطوح برگ به دلیل تفاوتهایی که در ترکیب مومهای کوتیکولی و اندامهای ویژه مانند تریکومهای زواید برگ دارند، از لحاظ توانایی تر کننندی، با یکدیگر متفاوت هستند.
افزودن یک مویان، جذب علفکش را از راه اندامهای هوایی در همه گونه گیاهان، سرعت میبخشد (شکل 1).
شکل 1ـ افزودن مویان، جذب علفکش را در همه گونه گیاهان سرعت میبخشد.
بنابراین، یک مویان ممکن است حالت انتخابی علفکش را، اگر که آن حالت گزینشی به جذب انتخابی از راه اندامهای هوای بستگی داشته باشد، کاهش دهد.
افزایش دما و رطوبت در یک دامنه فیزیولوژیک، معمولا جذب را افزایش میدهد. رطوبت بالا احتمالا مهمتر از دما به تنهایی است. واکنش افزایش رطوبت عمدتا به افزایش آبگیری کوتیکول مربوط میشود، اما کاهش زمان خشک شدن قطرات محلول سم نیز در این میان نقش دارد. افزایش روانی اجزای کوتیکول به عنوان پایه و اساس اثرات دما، به تنهایی پیشنهاد شده است. نقش خشکی ناشی از دمای بالا، ممکن است در واقع جذب را کاهش دهد. در بسیاری مناطق، این دو عامل محیطی با هم افزایش مییابند.
جذب ریشه
ریشهها، شماری زیاد از علفکشها را از خاک جذب میکنند. بررسیهای مقایسهای نشان دادهاند که ریشهها برخی علفکشها را (مونوران، سیمازین) بسیار سریع و برخی دیگر را (دالاپان، امیترول) آهستهتر جذب میکنند. برخی علفکشها به طور غیر فعال (مونوران) جذب میشوند، در حالیکه به نظر میرسد که علفکشهای دیگر (2,4-D)، به طور فعال جذب شوند، که لازمه آن، صرف انرژی است. اما، به طور کلی، چنین پنداشته میشود که بیشترین جذب علفکشها از سوی ریشهها به صورت جذب غیر فعال باشد.
ناحیه عمده جذب علفکش از سوی ریشهها، ۵ تا ۵۰ میلیمتر پس از نوک ریشه جا دارد. در این ناحیه، آوند چوبی به اندازه کافی تمایز یافته است، که بتواند عمل خود را انجام دهد. ولی نوار کاسپارین ، به میزان کافی لیگنینی نشده، که مانع جدی ایجاد کنند.
به نظر میرسد که علفکشها از سه مسیر به ریشه وارد میشوند: اپوپلاست، سیمپلاست و اپوپلاست-سیمپلاست. در مسیر اپوپلاست، حرکت تنها در دیواره سلولی به سوی آوند چوبی است. به نظر میرسد که لازمه حرکت در این مسیر، در بافت کاملا تمایز یافته، گذر علفکش از میان نوار کاسپارین باشد. مسیر سیمپلاست، ورود آغازین به درون دیواره سلولی و سپس به درون پروتوپلاسم سلولهای اپیدرمیس، کورتکس و یا هر دو را در بر میگیرد. علفکش، در پروتوپلاسم بر جا میماند و به ترتیب، از میان اندودرمیس، استیل و آوند آبکش، از راه زایدههای پیوندی پروتوپلاسمی (پلاسمودسماتا ) گذر میکند. مسیر اپوپلاست – سیمپلاست، همانند مسیر سیمپلاست میباشد، تنها با این تفاوت که علفکش ممکن است پس از دور زدن نوار کاسپارین، دوباره به دیواره سلولی وارد شود و سپس به درون آوند راه یابد. گر چه ممکن است ورود برخی علفکشها به گیاه، منحصر به یک مسیر باشد، اما برخی دیگر ممکن است از راه بیشتر از یک مسیر وارد شوند. خواص فیزیکی و شیمیایی هر علفکش، عمدتا تعیین میکند که علفکش چه مسیری را دنبال کند (شکل 2).
شکل 2ـ خواص فیزیکی و شیمیایی هر علفکش، تعیین میکند که علفکش چه مسیری را دنبال کند.
در بیشتر شرایط، انتقال سریع علفکشها در آوند چوبی، از ریشهها به سوی بالا میباشد، در حالی که انتقال در آوند آبکش به سوی بالا، بسیار محدود است. بنابراین، ورود علفکشهای برگ فعال به درون آوند چوبی، مهمتر از ورود علفکشهای جذب شده از راه ریشه به درون آوند آبکش است.