مقاله آشنایی با علف‌کش‌های میکروبی (قسمت اول)

کنترل بیولوژیک کلاسیک عامل بیولوژیک معرفی شده عضوی از جامعه منطقه معرفی شده می‌شود، اما و علف‌کش‌های میکروبی، که استراتژی مکمل کنترل بیولوژیک کلاسیک است، از جمعیت در حال تغییر عوامل بیماریزای گیاهی به عنوان عامل علف‌کش استفاده می‌شود. از آنجا که عوامل مورد استفاده به طور معمول میکروارگانیزم‌های پاتوژن گیاهی هستند، این استراتژی را اصطلاح استراتژی علف‌کش‌های میکروبی می‌نامند. در بسیاری از موارد، که از قارچ‌های بیماریزای گیاهی به عنوان عامل کنترل کننده استفاده می‌شود، عبارت مایکوهربیساید (علف‌‌کش قارچی) مصرف گسترده‌تری دارد.

 

علفکش‌های میکروبی

اگرچه استفاده از پاتوژن گیاهی برای کنترل علف‌های هرز اولین مرتبه به صورت تحقیقی، در سال ۱۸۹۰ گزارش شد، اما تحقیقات گسترده و متمرکز آن از دهه ۱۹۵۰ آغاز گردید. نتایج این تحقیقات به صورت کاملا زود هنگام در دهه ۱۹۶۰ به شناسایی قارچ Acermonium diospyri برای کنترل نوعی درخت خرمالوی وحشی (Diospyri virgiana) (شکل 1) در مراتع اوکلاهما از آمریکا به دست آمد.

Diospyri virgiana

شکل 1ـ Diospyri virgiana

در این مورد به منظور تلقيح عامل بیولوژیک، با تبر زخم‌هایی بر روی درخت ایجاد شد و اسپورهای این قارچ بر روی زخم‌ها مالیده شدند. مشابه این روش برای کنترل گیاه Cassia surratensis در هاوایی و با استفاده از عامل .Cephalosporium sp به کار گرفته شد.

نظریه جدید علف‌کش‌های قارچی (مایکوهربیسایدها) در اوایل دهه ۱۹۶0، زمانی شکل گرفت که معلوم شد قارچ‌های پاتوژن گیاهان بومی می‌توانند به عنوان عامل کنترل کننده علف‌های هرز به کار روند، به شرط آنکه مقادیر زیادی از عامل بیماریزا در زمان مناسب از مرحله رویشی گیاه هرز هدف مورد استفاده قرار گیرد. در حقیقت در این روش یک توده قابل توسعه از عامل بیماریزا به محیط رویش جمعیت علف هرز معرفی می‌شود. این توده به طور مؤثر بر محیط و عوامل بیولوژیکی که به طور طبیعی برای چنین پاتوژن‌های محدود کننده بوده و مانع تأثير آنها بر میزبان می‌شوند، غلبه می‌کنند.

علف‌کش‌های میکروبی انتخاب شده باید دارای میزبان اختصاصی بوده، از نظر ژنتیکی نیز پایدار باشند، قادر به تولید توده‌ای اقتصادی در طی مراحل تهیه مایع تلقیح باشند و بتوانند علف هرز هدف را در طیف وسیعی از شرایط محیطی که گیاه رشد می‌کند، از بین ببرند. موجودات مورد استفاده معمولا به صورت سالانه مصرف می‌شوند و در موارد نادر قبل یا پس از سبز شدن علف هرز به صورت فرمولاسیونی تهیه می‌شوند که قابل استفاده با ادوات استاندارد معمولی سمپاشی بوده و بتوانند مدت کافی در مقابل شرایط نامطلوب اقلیمی ایستادگی کنند. با این دیدگاه استراتژی علف‌کش‌های میکروبی به طور واضح پایه تکنولوژیک دارد، درحالی که روش کلاسیک علف‌کش‌های میکروبی پایه اکولوژیک داشت. به علاوه، علف‌کش‌های میکروبی عموما باید به صورت تجارتی تولید شوند در حالی که عوامل کنترل کلاسیک نیازمند سرمایه‌گذاری عمومی مناسب هستند. ماهیت تولید فرمولاسیون و به کارگیری علف‌کشهای میکروبی چنان است که مردم آنها را مشابه با آفت‌کشها می‌دانند. از آنجا که این ترکیبات در معرض کنترل‌های ملی و بین‌المللی زیادی قرار دارند، وابستگی آنها به قوانین تدوین شده آفت‌کش‌ها از اصول طراحی شده برای مراحل کنترل، آزادسازی و هدایت عوامل کلاسیک بیشتر است. این قوانین اقتضا می‌کند که محصول تولیدی منطبق با قوانین ایمنی و اصول کارایی بوده و متناسب با محصول تولیدی استاندارد شود.

اولین علف‌کش میکروبی توسط آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا US EPA در سال ۱۹۸۱ و با نام تجارتی Devine به ثبت رسید. این محصول از قارچ Phytophtara palmivor تهیه گردید که شدیدا در کنترل گیاه شیر علف (Morrenia odorata) (شکل 2) در باغات مرکبات فلوریدا مؤثر بود.

 Morrenia odorata
شکل 2ـ Morrenia odorata

در بسیاری از موارد، این محصول با علف‌کش‌های میکروبی تفاوت دارد. این عامل قارچی دوره تلقیح پایداری ندارد و بنابراین به طور ویژه باید بلافاصله قبل از مصرف و پس از دریافت سفارش از مشتری مشخص شده، تولید گردد. ترکیب تولید شده باید تا زمان مصرف مانند شیر به صورت تازه حمل و نقل شده و در یخچال نگهداری شود. اگرچه عامل قارچی پس از کنترل گیاه هدف خشک می‌شود، اما در مدت کافی در خاک دوام می‌آورد و علف هرز را تا مدت طولانی از سال کنترل می‌کند و بدین ترتیب بهتر از یک عامل کنترل کلاسیک عمل می‌کند. این ترکیب تجاری به رغم معایبی که دارد توسط کشاورزان مورد استقبال قرار گرفت.

 

زند،  اسکندری(1388). مدیریت علف‌های هرز (چاپ دوم). مشهد: انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد.