اهميت مالچهای زنده در سامانههای كشت كشاوزي پایدار
استفاده از گياهان پوششی یك راهبرد جديد و خلاقانه براي تلفیق اجزاي مختلف يك اكوسيستم مدیریت شده ميباشد. این گونه های گیاهی غیرمحصول، مانند ماشك گلخوشهای و شبدر به عنوان پوشش زمین براي مدیریت آفات، فراهم آوردن نيتروژن براي محصولات بعدي و محصول اصلی، افزايش مواد آلي خاك و كاهش فرسايش خاك كاشته ميشوند. به دلیل اینکه گياهان پوششي تنوع زيستي اكوسيستم را افزايش ميدهند، اين مسئله برهمكنشهای چندجانبه زیستی از جمله مدیریت آفات، حاصلخیزی خاك و مواد مغذي گیاه را تحت تاثیر قرار ميدهد، در هنگام تلفيق نمودن يك گیاه پوششي به يك راهبرد مدیریت آفات، بایستی برهمكنشهای اكوسيستمها به دقت مورد توجه قرار گیرند.
شکل1- استفاده از مالچ زنده در بینردیفهای کشت کلم
در راهكارهاي مدیریت مرسوم آفات، اغلب، آفتكشهای شیمیایی در صف مقدم مبارزه با آفات قرار دارند. در مقابل، رويكرد مبتني بر اكوسيستمها روي عملیات بازدارنده و فرايندهاي طبیعی تنظيم جمعیت آفات متمركز است و در چنین سامانههایی آفتكشها تنها به عنوان ابزار درماني در هنگام ضرورت، مورد استفاده قرار میگیرند. در چنين سامانههایی تاكید بر روي استفاده حداكثري از مزایای فرایندهای اكولوژیكي در داخل سامانههای کشاورزی میباشد كه قادر هستند جمعیتهای آفات و علفهای هرز را در سطوح پايين و قابل مديريت نگه دارند. با وجود این كه سامانههای كشاورزي در مقايسه با اكوسيستمهای طبیعی سادهسازي شدهاند، فرصتهای زیادی براي طراحي دوباره و مديريت سامانههای كشاورزي به منظور كاهش و حذف طغيان آفات وجود دارد.
سامانههای تولید (بدون خاكورزي) فرصتهای متعددي را براي تنظیم جمعیتهای علفهای هرز و آفات وجود فراهم ميآورد یکی از بزرگترین مزایای كشاورزي بدون خاكورزي نگهداشتن بقاياي گیاهی در سطح خاك ميباشد. میکروکلیمای خاك در زير بقاياي از بروز حدود بالاي دمايي ممانعت به عمل ميآورد و رطوبت يكنواختتری را در خاك فراهم ميآورد كه براي طیف وسیعی از موجودات، مناسب و مطلوب است. چنین شرایطی منجر به بهبود ساختار خاك، ظرفيت نگهداري مواد غذايي در خاك، افزايش و بهبود ظرفيت نگهداري آب توسط خاك و فعالييت بیولوژیكي آن ميگردد. بهبود صفات فیزیکی، شیمیایی و زيستي خاك در يك رفتار همافزایی باعث ميشوند كه خاك كشاورزي شباهت بيشتري را به خاك اكوسيستمهای طبیعی پیدا كند. مواد گیاهی زنده و مرده مربوط به گياهان پوششي در سامانههای كشت بدون خاكورزي به صورت ويژه از ديدگاه اثر بازدارندگي طبیعی روي جمعيت آفات و علفهای هرز مورد بررسيهای فراوان قرار گرفته است. در حالت كلي، یک محيط بیولوژیکی و فیزیکی داراي تنوع زيستي در سطح خاك، مشابه حالتي كه در استفاده از گياهان پوششي ايجاد ميشود، فرصتهایی را برای تنظيم و به حداقل رساندن جمعيت آفات و علفهای هرز فراهم ميآورد.
امكان كنترل آفات به وسيله گياهان پوششي
گیاهان پوششي در كاهش بيماريهای اندامهای هوايي نقش دارند و بنابراين ميتوانند منجر به كاهش ميزان مصرف قارچكشها شوند. استفاده از گندم به عنوان گياه پوششي منجر به كاهش بيماري بلايت فیتوفتورايي فلفل گردید و اين كار از طريق كاهش انتشار اندامهای تكثيري قارچ عامل بيماري صورت گرفت گیاه پوششي سودانگرس انتشار بيماريهای گیاهی را از طريق كاهش انتشار كنیديها از خاك، از طريق دفع انرژي جنبشي قطرات باران، كاهش داد. بنابراين، بقاياي گیاهان پوششي میتوانند در طراحي سامانههاي كشت كه به طور طبيعي پخش و انتشار بيماريهای اپيدميك را كند ميكنند و سلامت كشت را بهبود ميدهند، نقش موثري داشته باشند.
گیاهاني كه در تراكم بالا و تنوع زيستي كم كشت ميشوند، در مقايسه با گیاهاني كه در جوامع مركب طبیعی رشد ميكنند، نسبت به آلوده شدن به جمعیت حشرات آفت بیماریهای حساستر و مستعدتر میباشند. پاسخ جمعیتهای حشرات آفت به گياهان پوششي، در حالت كلي، به پاسخهای حشرات گیاهخوار در مقابل افزايش تنوع اكوسيستم بستگي دارد. بررسي منابع نشان ميدهد كه در اغلب موارد، گونههای حشرات گیاهخوار در اكوسيستمهایی با تنوع زيستي بالا در مقايسه با سامانههای تككشتي، فراواني كمتري دارند اما دشمنان طبيعي حشرات گياخوار فراوانتر ميباشند. در اكوسيستمهای كشاورزي، گزارشهای متعددي از كاهش شيوع آفات در كشتهای مخلوط وجود دارد اما گزارشهای خیلی كمي از شيوع بيشتر آفات در چنين سامانههایی ارائه شده است. متنوع ساختن اكوسيستمهای كشاورزي با گياهان پوششي میتواند كاهش مشابهي را در جمعیت آفت به وجود آورد. ترکیبی از فرايندهاي وابسته به هم در كاهش آفات در سامانههای داراي تنوع زيستي بالا عمل ميكنند. گیاهان پوششي میتوانند به روشهای مختلف در ميزبانيابي و یا كلونيزه نمودن گياهان توسط آفات اختلال ايجاد نمایند. این روشها شامل ايجاد موانع فیزیکی در مقابل آفات، مختل نمودن علايم بویایی يا بصري براي يافتن گياه ميزبان و ایجاد گوناگوني با ميزبانهای غیرمحصول است. زماني كه آفات در يك مزرعه مستقر ميشوند، گياهان پوششي از طريق محدود كردن انتشار، مختل كردن تغذیه، ممانعت از تولید مثل و افزايش مرگ میر در اثر فعاليت شكارگرها و پارازيتوئيدها، جمعیتهای آفات را محدود مينمایند. با استفاده از گياهان پوششي میتوان سامانههایی را طراحي نمود كه جمعيت آفات را از طريق مختل نمودن کلونیزه كردن ميزبان و يا از طريق جلب دشمنان طبيعي آفات محدود نمود. در واقع، گياهان پوششي زیستگاه و منبع غذايي مناسبي را براي موجودات كنترل زیستی (شكارگرها و پارازيتوئيدها) فراهم ميآورند براي مثال، كاشت شبدر و سایر لگومهای پوششي منجر به افزايش جمعيت زنبورها و عنكبوتهای مفید میگردد و افزايش جمعيت این حشرات مفيد با افزايش جمعيت ملخها مرتبط است.