پراكنش
این پروانه گونهای همهجازی است اما بيشتر در نقاط معتدل و نيمهگرمسيری دیده ميشود. در بسياری از کشورهای قاره اروپا، آفریقا، آسيا، آمریکای شمالي و جنوبي یافت ميشود. اما در جنوب استراليا و قطب جنوب مشاهده نشده است. پراکنش گسترده این پروانه به دليل رفتار مهاجرتي و دامنه ميزباني وسيع آن است. دو ویژگي مذکور این امکان را فراهم ميکنند که این حشره تقریبا در هر زیستگاهي مستقر شود و به رشد و نمو بپردازد.
جايگاه آرايهشناختي
این گونه ابتدا توسط لينه در سال 1758 تحت عنوان Papilio cardui توصيف شد. سپس در جنس Cynthia و در سال 2005 در جنسVanessa قرار داده شده و از آن پس تحت نام cardui Vanessa شناخته ميشود این گونه متعلق به جنس Vanessa از خانواده Nymphalidae و راسته بالپولکداران است. تا سال 2017 از جنسVanessa 21 گونه در دنيا شناخته شده است که گونه V. cardui یکي از شناخته شدهترین گونهها است. بر اساس منابع موجود، تا کنون دو گونه V. cardui و V. atalanta از ایران گزارش شده است.
ريختشناسي
این گونه دارای چهار مرحله رشدی تخم، لارو (پنج سن لاروی)، شفيره و حشره کامل است که ویژگيهای ریختشناختي هر یک از این مراحل در ادامه آمده است.
الف- تخم
اندازۀ تقریبي تخم 0.65 ميليمتر است. تخمها تقریبا بيضيشکل و نيمه پایيني آن پهنتر از نيمه بالایي است. دارای 16 تيغه طولي شفاف توخالي و کنگرهدار است که بين این تيغهها یک سری شيار عرضي دیده ميشود. در قسمت بالایي تخم، فرورفتگي گردی به نام ميکروپيل وجود دارد که لارو هنگام تفریخ تخم، از این قسمت خارج ميشود. رنگ تخم در ابتدا سبز روشن است، بهتدریج سبز- خاکستری ميشود و هنگام تفریخ به رنگ سربي تيره درميآید. در مراحل انتهایي نمو و کمي قبل از تفریخ تخم، سر سياه رنگ لارو نزدیک ميکروپيل نمایان ميشود و در نهایت پس از تفریخ تخم، پوسته شفاف تخم روی برگ قابل مشاهده است.
ب- لارو
این حشره دارای پنج سن لاروی است که در ادامه به جزئيات ریختشناختي هر یک از این سنين پرداخته شده است.
لارو سن اول: لارو تازه تفریخ شده به طول تقریبي 1.6 ميليمتر، زیتوني رنگ، کشيده و استوانهای شکل است. سر سياهرنگ، براق و دارای موهای سياه ریز است. بدن بهتدریج به رنگ قهوهای- زیتوني در ميآید و خالهای ليمویي رنگي روی برخي از بندها ظاهر ميشوند. روی هر بند، یک ردیف طولي متشکل از موهای سياهرنگ ساده و بلند وجود دارد که بخش قاعدهای آنها زگيل مانند است.
لارو سن دوم: طول بدن لارو سن دومي تازه بهوجود آمده حدود 6.35 ميليمتر و رنگ بدن قهوهای- زیتوني تيره است. موهای پشتي روی برجستگيهای غده مانندی قرار دارند. این برجستگيها در سطح پشتي بندهای پنجم، هفتم و نهم (معادل بند دوم، سوم و پنجم شکمي) زرد رنگ و روی سایر بندها بهرنگ سياه هستند. موهای روی غدهها، خميده، بلند و سياهرنگ و موهای قاعدهای غده، بسيار کوتاه و ظریفتر هستند.
لارو سن سوم: لارو تازه بهوجود آمده سن سوم، به طول تقریبي 11 ميليمتر، به رنگ سياه- دودی و درخشان است. در بخش مياني سطح پشتي، خط سياه عميقي دیده ميشود که در سراسر بدن کشيده شده است. در دو طرف بدن یک نوار زرد رنگ قرار دارد.
لارو سن چهارم: بدن به طول تقریبي 19 ميليمتر است. در این سن نسبت به مرحله قبل رنگ بدن لارو تيرهتر، لکهها پررنگتر، غدهها برجستهتر و نوارهای زرد رنگ جانبي، پررنگتر شدهاند. خط سياهرنگ مياني-پشتي حالت مخملي پيدا کرده است. لارو سن چهارم دارای دو فرم تيره و روشن است. در فرم تيره موهای موجود روی غدهها و سایر موهای بدن سياهرنگ هستند ولي در نمونههای فرم روشن، خارها و موها به رنگ زرد- نارنجي در ميآیند.
لارو سن پنجم: لارو تازه بهوجود آمده سن پنجم به طول تقریبي 28.6 ميليمتر است. بند اول قفسهسينه بدون خار و دارای تاولهای سياهرنگ و بندهای سوم و چهارم (معادل بند سوم قفسه سينه و بند اول شکمي) ضخامت بيشتری دارند (که برای ورود به مرحله شفيرگي حالت خميده پيدا ميکنند). رنگ خارها در برخي از افراد جمعيت زرد کمرنگ و در عدهای به رنگ سياه است. در سراسر بدن نقاط سفيد رنگي دیده ميشوند که روی هر یک از آنها موی ظریف سفيدی قرار دارد. حاشيه روزنههای تنفسي سفيدرنگ است. سر سياهرنگ با برجستگيهای زگيل مانندی که از هر برجستگي مویي بيرونزده است؛ برخي از این موها سياه و برخي سفيدرنگ هستند. خط سياه مياني- پشتي بدن حاشيه کرمرنگي دارد. لارو قبل از ورود به مرحله شفيرگي، توسط ضمایم انتهایي بدن خود به صورت "J "به ساقه گياه یا چوب درختان متصل ميشود.
پ- شفيره
تشکيل شفيره درون یک سایبان گياهي رخ ميدهد. همانگونه که اشاره شد، از انتهای بدن لارو، تارهایي تنيده ميشود که لارو سن آخر به کمک آن به صورت شکل "J "به برگ یا شاخه درخت آویزان ميشود و حدود 24 ساعت به همين حالت ميماند. پس از 24 ساعت، پوسته بدن لارو شکافته شده، پوسته ماتي به نام پيله شفيرگي ترشح ميشود که به تدریج درون این پيله، لارو به شفيره تبدیل ميشود. رنگ بدن شفيره در افراد مختلف جمعيت بسيار متفاوت است. در اغلب نمونهها رنگ کلي بدن مایل به صورتي، صدفي، خاکستری یا صورتي مات و کدر است و کمي جالی طلایي و مسي دارد. در برخي از نمونهها تمام بدن دارای جالی طلایي و مسي است و لکههای کم بسيار کمرنگي روی بدن دیده ميشود. سر شفيره مخروطي شکل، پس قفسهسينه و بند اول شکم فرورفته و بخش مياني شکم متورم و خميده شده است. در تمام این مدت، شفير درون پيله به وسيله زائده محکم نسبتا بلند و قالب مانند به نام کرماستر که بهواسطه تودهای تار متراکم تنيده شده است، به ساقه یا سایر موارد مشابه آویزان است. کرماستر در واقع بند انتهایي بدن است که حالت محکم و نسبتا نوکتيزی پيدا کرده است. خارهای مربوط به دورە لاروی در سطح پشتي به صورت ردیفهایي از نقاط مخروطي نوکتيز قابل مشاهده هستند.
ت- حشره كامل
عرض بدن با بالهای باز 5.1 تا 7.3 سانتيمتر و حشرات نر کمي کوچکتر از حشرات ماده هستند. شکم در حشرات ماده قطورتر و گوشتيتر است ولي انتهای بدن ماده به دليل نقش در تخمریزی، نوکتيز است.
شاخک قهوهای رنگ با نوک آجری- زرد، و سر، سينه و شکم پوشيده از موهای آجری رنگ است. سطح شکمي سينه و شکم سفيد- آجری است و در سطح زیری شکم موهای براق سبزرنگي وجود دارند. در این گونه مانند اغلب پروانههای روزپرواز، نقش و نگارهای سطح پشتي و شکمي با یکدیگر متفاوتند. رنگ زمينه سطح پشتي بالها نارنجي و دارای لکهها و خطوط سياه و سفيدی است که الگوهای خاصي را بهوجود ميآورند. نقش و نگارهای سطح زیری بالها متنوعتر است و علاوه بر رنگهای سفيد، سياه و نارنجي، رنگهای خاکستری، زرد، آبي و قهوهای نيز دیده ميشوند. یکي از نکات مورد توجه، وجود لکههای چشمي در سطح زیری بال است که از حلقههای هممرکز با رنگهای مختلف تشکيل شدهاند. الگو و طرح بال پروانه در گروه پروانههای نيمفاليد متشکل از مجموعهای از لکهها در نقاط مختلف بال است که نقش و نگارهایي را به وجود آوردهاند. عناصر الگوی بال در سيستمهای تقارن قاعدهای، مرکزی و مرزی سازماندهي شدهاند و الگوهای بال پروانه را تشکيل ميدهند.
سيستم تقارن مرزی شامل لکههای چشمي است که بهصورت حلقههای متحدالمرکز از پولکهای رنگارنگ در اطراف یک نقطه تعریف ميشود. بهطور معمول، هر یک از این لکهها درون یک سلول بال قرار دارند. منظور از یک سلول بال ناحيهای از غشای بال است (متشکل از هزاران سلول سيتولوژیک) که از همه طرف توسط رگبالها یا حاشيه بال محدود شده است.
شکل1- حشره کامل گونه Vanessa cardui
سطح پشتي (رويي) بال جلو: رنگ زمينه آجری مایل به نارنجي یا قرمز، بخش رأسي بهرنگ سياه، یا مایل به زیتوني یا قهوهای است. نوک بال سياهرنگ است. در ناحيه مياني و کمي نزدیک به بخش قاعدهای، سه لکه نامنظم سياهرنگ دیده ميشود. در نيمه رأسي بال، خط سفيد کوتاه و موربي وجود دارد که به سمت بيرون متمایل است و یک ردیف خميده متشکل از چهار لکه گرد نيز در این ناحيه دیده ميشود که لکههای گرد دوم و سوم کوچک هستند. در حاشيه کناری بال، یک خط هلالي سفيد کمرنگ دیده ميشود که قسمت بالایي آن واضحتر است.
سطح شكمي (زيري) بال جلو:رنگ زمينه آجری مایل به قرمز ولي روشنتر از سطح رویي بال است. نوک و حاشيه بال نسبت به سطح رویي کمرنگتر است. رنگ نوک بال قهوهای- زیتوني و همانند سطح رویي دارای نوارهای نامنظمي در ناحيه مياني بال است. در حاشيه بال ردیف مشخصي متشکل از لکهها و نوارهای هلالي شکل دیده ميشود. قاعده بال و بخشهایي در نزدیکي لبه بالایي بال در ناحيه خارجي، سفيدرنگ هستند.
سطح پشتي (رويي)بال عقب: رنگ زمينه آجری مایل به قرمز و بخش قاعدهای بهرنگ سياه یا مایل به زیتوني و قهوهای است. تعداد لکهها نسبت به بال جلو کمتر است. در حاشيه بيروني دو ردیف متشکل از لکههای مورب وجود دارد که ردیف داخلي خط طولي منقطعي را تشکيل ميدهد. در نزدیکي حاشيه بيروني، یک ردیف متشکل از پنج لکه گرد سياهرنگ دیده ميشود. در برخي از نمونهها اطراف هر یک از این لکهها یک حلقه کمرنگ یا سياهرنگ نيز دیده ميشود. در حاشيه بالایي بال، لکه مبهم و نامنظمي وجود دارد.
سطح شكمي (زيري) بال عقب: دارای لکههای قهوهای- زیتوني و آجری رنگ با حاشيه نازک سفيد رنگ است. علاوه براین، یک سری لکههای چشمي نيز وجود دارند. مرکز دو لکه مياني آبيرنگ و بخش مرکزی سایر لکهها سياهرنگ است. اطراف تمامي لکهها دو حلقه هممرکز وجود دارد که حلقه داخلي نارنجي رنگ و حلقه بيروني، سياهرنگ است. همانند سطح رویي، یک سری هلالها و لکههای سياهرنگ نيز دیده ميشوند، اما وضوح آنها مانند سطح رویي بال نيست.
رنگبندی در این گونه به تغييرات دما حساس است. شوک سرمایي باعث ایجاد الگوهایي با رنگهای ناموزون ميشود. در تابستان نمونهها بزرگتر و رنگ زمينه بال، سرخ و درخشان است. اما نمونههای نسل پایيز و زمستان اغلب کوچکتر و رنگ زمينه بال در آنها صورتي کمرنگ است. در فرمهای انفرادی که بهندرت دیده ميشوند، تغييرات زیادی در نقوش سياه و لکههای حاشيهای بالها دیده ميشوند. افزایش شدید دما باعث جمع شدن و کوچک شدن لکههای سياه چشمي موجود در سطح زیری بال عقب ميشود.
گونه Vanessa cardui بيشترین شباهت را به گونه خواهری خود یعني V. kershawiدارد. این دو گونه از نظر رفتاری و نقش و نگارهای بال شباهت بسيار زیادی به یکدیگر دارند.
زيستشناسي
این گونه بهطور مداوم توليدمثل ميکند. دليل این امر، مهاجرت آن به مناطقي است که شرایط مطلوبي را برای رشد این پروانه فراهم ميکند و از این رو، این گونه به دیاپوز نميرود. چرخه زندگي این حشره در مناطق نيمهگرمسيری حدود یک ماه یا کمي بيشتر، و تا حدود دو ماه در مناطق معتدل به طول ميانجامد. بنابراین، بهطور ميانگين، زمان سپری شدن کلي چرخه معموالا بين 6 تا 8 هفته است. بهطور متوسط دوره رشد و نمو تخم 5 روز، دورە لاروی 25 روز و دورە شفيرگي، 14 روز است. طبق مطالعهای، در شرایط آزمایشگاهي (محدودە دمایي 20.3 تا حداکثر 28.6 درجه سانتيگراد و محدوده رطوبت نسبي 60.3 تا 74.5 درصد)، این حشره در 14 ماه دوره آزمایشي، 8 نسل توليد ميکند (یعني در یک سال شش تا هفت نسل توليد ميکند).
زيستگاه
این پروانه تقریبا در تمامي زیستگاهها از ساحل دریا گرفته تا باغهای شهری و ارتفاعات بلند کوهستانها یافت ميشود. حتي در زمينهای عاری از پوشش گياهي و باتلاقها نيز دیده شده است که نشان دهنده سازگاری این گونه با محيط زیست و قدرت تطابق بالای آن است. اما زیستگاه اصلي آن عمدتا مناطق گرم است. زمستان را در این مناطق سپری ميکند و در فصول گرم سال به مناطق سردسير مهاجرت ميکنند.
اهميت گونه
خسارت به گياهان
این گونه در اغلب مواقع در فصل بهار یافت ميشود. حشره کامل از شهد گياهان ميزبان تغذیه ميکند و به گردهافشاني گياهان کمک ميکند. لاروها از گياهان متعدد و عمدتا غيرزراعي مانند علفهای هرز و گياهان وحشي تغذیه ميکنند و بهطور معمول خسارت قابل توجهي به محصولات کشاورزی وارد نميکنند. ولي در سالهای باراني گاهي بهدليل مهاجرت این گونه به کشور و ظهور جمعيت بالا، بهدليل پرخوری لاروها، خسارت آن روی برخي از گياهان اهميت ميیابد. تغذیه لارو از گياه، باعث ایجاد خسارت یا از بين بردن گياه ميزبان ميشود. در بسياری از کشورها تغذیه لارو این پروانه از گياهان زراعي مانند سویا بسيار مهم است. سایر گياهان زراعي که تاکنون خسارت این گونه روی آنها گزارش شده است شامل کلزا، خردل و سایر گونههای تيرە چليپایيان و نيز لوبيا (در مکزیک) بوده است. در گياهاني مانند خردل و کلزا گزارش شده است که خسارت این گونه به این گياهان علاوه بر خسارت ناشي از تغذیه برگ توسط لاروها، به دليل آلودگي بذر خردل و آغشته شدن آنها به فضولات لاروی این گونه است، بهصورتيکه استانداراهای بهداشتي بذر را با مشکل مواجه ميکند.
این گونه دامنه ميزباني وسيعي دارد و بسياری از ميزبانهای گياهي آن جزء گياهان وحشي هستند. تاکنون بيش از 100 ميزبان گياهي از سراسر دنيا برای این گونه گزارش شده است.
از ميان تمام این ميزبانها، لارو این گونه، گياهان خاردار متعلق به تيرە کاسنيان یا گلمرکبان از جمله کنگر، گياهان تيرە پنيرکيان و گياهان متعلق به تيرە بقولات را ترجيح ميدهد. لاروها در زمستان از پنيرک و ختمي تغذیه ميکنند. در مصر این گونه از آفات مهم بسياری از سبزیجات، گياهان زراعي و بهویژه گياه مولوخيا (Corchorus olitorius L)،گوجهفرنگي، یونجه، برنج، کنگر فرنگي، ترمس (باقالی مصری) است. گياهان بسيار دیگری نيز مورد تغذیه لاروهای این پروانه قرار ميگيرند که به تيرههای سيبزميني، اسفناجيان، بقولات، نعنائيان، مرکبات، نارونيان، عنابيان، چتریان، هفت بندیان، شببویان، و پيچکيان تعلق دارند.
اهميت در گردهافشاني گياهان و مناطق پرورش زنبور عسل
بهطور عمده حشرات کامل این گونه از شهد گلها تغذیه ميکنند و از این ميان، به گل آهار، Zinnia elegans Jacq. و گل جعفری، Tagetes erecta L. علاقه زیادی دارند. برخي از گياهاني که پروانه Vanessa cardui معمولا از شهد گلهای آنها استفاده ميکند، عبارتند از شيرساز، Galega officinalis L. و شبدر Trifolium .spp از تيره بقولت؛ گاوزبان ایتاليایي، Echium italicum L. ؛ گاوزبان خاردار، Anchusa strigosa Banks &.Sol و گاوزبان، A. azurea.Mill از تيرۀ گاوزبانيا ؛ مریم گلي و Prunella vulgaris L. ، چمني نعنا ؛Salvia verticillata L. ، بنفش آویشن Boiss sipyleus Thymus از تيره نعنائيان؛ گل ناز Sedum acre.L از تيره گلنازیان ؛ طوسک Scabiosa.spp از تيره آقطيان Caprifoliaceae ؛ گل Notobasis syriaca (L.) بادآورد ؛Centaurea solstitalis L. ،زرد گندم ؛Onopordon anatolicum Boiss. & Heldr. ex. Eig. ،خارپنبه ؛Cass. بومادران، Afan biebersteinii Achillea و سـوگند Jurinea.spp از تيرە کاسنيان.
این پروانهها در گردهافشاني گياه نقش دارند. گردهافشاني بهطور عادی پدیدهای بسيار مفيد و مهم از نظر حفظ تنوع زیستي و افزایش عملکرد برخي از گياهان زراعي و باغي محسوب ميشود. اما زمانيکه این پروانهها بهصورت مهاجر و طغياني در طبيعت ظاهر ميشوند، بهعنوان رقيبي برای زنبور عسل و سایر گونههای گردهافشان در استفاده از شهد گلهای دگرگشن عمل ميکنند. این پروانهها با مصرف شهد گلها، موجب کاهش شهد قابل دسترس برای زنبور عسل، افزایش نياز تغذیه کلنيها به تهيه شربت شکر و در نتيجه افزایش هزینههای زنبورداری ميگردند. بهنظر ميرسد که با توجه به موارد مذکور، در زمان ظهور این پروانهها استقرار کلنيها در مسيرهای دور از کوچ پروانهها باعث کاهش تأثيرات منفي آنها ميشود.
مهاجرت
رفتار مهاجرت در حشرات بهندرت در طبيعت دیده ميشود. حدود 20 گونه از پروانهها قادرند پروازهای طولاني و منظمي داشته باشند. معمولا مسير مهاجرت گونههایي که مهاجرتهای منظمي دارند، بهویژه آنهایي که مسير مشخصي را طي ميکنند، همجهت با مسير مهاجرت پرندگان است. طبق اطلاعات ثبت شده توسط رادارها، باد نقش مهمي در حرکت و مهاجرت حشرات دارد. البته هميشه باد عامل حرکت و جابجایي آنها نيست و در مواردی خود حشرات نيز در کنترل مسير نقش دارند. بهنظر ميرسد که جهت مهاجرت پروانهها در بهار بهسمت شمال و در پایيز بهسمت جنوب است. البته در مورد جزیيات حرکت و کنترل مسير مهاجرت اطلاعات چنداني در دسترس نيست.
در منطقه دیرین شمالگان ، پروانه بانوی رنگارنگ هر بهار از آفریقای شمالي به اروپا ميرود، از طریق دریای مدیترانه به سمت بخشهای شماليتر ميرود و بدین ترتيب از طریق این مسير وارد ایران ميشود. این گونه حداقل دو نسل متوالي را در این مناطق سپری میکنند.
مهاجرت این گونه از سمت قطب جنوب به شمال این امکان را فراهم ميکند تا از منابع غذایي که در بهار و تابستان در نواحي معتدل قرار دارند، بهرهبرداری کند و بدین ترتيب از شرایط نامساعدی که در این زمان در نواحي جنوبي وجود دارد، اجتناب کند. در اروپای جنوبي، موج مهاجرت اغلب در فروردین، اردیبهشت و اوایل خرداد ماه گزارش شده است. از این رو در بهار سالهای پر باران باید منتظر ورود دستجات عظيمي از این پروانه به کشور باشيم. پروانههای مهاجر روی گياهان مختلفي زاد و ولد ميکنند و ابتدای تابستان نسل جدیدی از این پروانهها به وجود ميآید. پروانههای نسل جدید به محض مواجه شدن با هوای گرم و خشک تابستان در نواحي مدیترانهای، محلهای زاد و ولد را ترک ميکنند و به سمت نواحي شماليتر مهاجرت ميکنند و در این نواحي به جستجوی شهد گياه و منابعي برای تخمریزی ميپردازند.
پروانههای بالغي که در اوایل تابستان به انگليس و نواحي شمالي اروپا ميرسند، معمولا نتاج پروانههایي هستند که در نواحي جنوبي اروپا زاد و ولد کردهاند. احتمال دارد تعداد کمي از پروانههایي که در بهار در این نواحي یافت شدهاند، مستقيما از آفریقای شمالي مهاجرت کرده باشند.
مديريت انبوهي گونه روي ميزبانهاي مهم گياهي
در مناطق حفاظت شده تحت پوشش محيط زیست، انواع مختلفي از گونههای گياهان بومي مورد هجوم لارو این پروانه قرار ميگيرند، بهطوریکه ممکن است این تهاجم باعث ایجاد نگرانيهایي در زمينه از بين رفتن برخي از گونههای نادر و یا گياهان مفيد از قبيل گياهان دارویي شود. با از بين رفتن یک گونه گياهي، حشرات و سایر بندپایاني که تغذیهشان وابسته به آن گياه است نيز از بين ميروند و این مسئله در نهایت منجر به کاهش تنوع زیستي ميشود. تنوع زیستي اهميت بسياری دارد؛ زیرا در یک زیستبوم هر چه تنوع گونهای بيشتر باشد، زنجيرههای غذایي طولانيتر و شبکههای حياتي پيچيدهتر ميشوند، در نتيجه محيط پایدارتر شده و از شرایط خود تنظيمي بيشتری برخوردار خواهد شد. کاهش تنوع زیستي باعث کم شدن تحمل و انعطاف زیستبوم در برابر فشارها و تنشهای محيطي نظير خشکساليها خواهد شد. همچنين با نابودی یک گونه، تعادل حياتي در طبيعت به هم ميخورد، زیرا هر یک از گونهها نقش حياتي و اساسي را در زنجيره غذایي اکوسيستمها بازی ميکنند. همچنين به دليل خسارت شدید روی برخي از محصولات کشاورزی گاهي لازم است، اقدامات مدیریتي عليه این گونه انجام شود.
لارو و شفيرۀ این پروانه مورد حمله تعدادی انگلواره از جمله زنبور Thyrateles camelinus (Wesmael) از خانواده، Ichneumonidae، زنبورهای Cotesia vanessae (Reinhard)، Cotesia vestalis (Haliday)، Dolichogenidea sicarius (Marshall)، از خانواده Braconidae، زنبور Pteromalus puparum L از خانواده Pteromalidae و مگس Sturmia bella (Meigen) از خانواده Tachinidae قرار میگیرد که از بين آنها گونه زنبور Cotesia vanessae بسيار متداول است. این گونه انگلوارهای است که سنين اوليه لاروی پروانه را انگلي ميکند ولي آنها را تا زماني که به سن لاروی چهار یا پنج نرسيدهاند، نميکشد. لارو پروانهدر صورت زنده ماندن تا سن پنجم نيز قادر به شفيره شدن نيست و درون پيله شفيرگي ميميرد. زنبور Pteromalus puparum اغلب شفيره این پروانه را انگلي ميکند. برخي از مگسهای Tachinidae نيز به عنوان انگلواره لارو و شفيره گزارش شدهاند. پدیده شکار شدن مراحل مختلف زیستي این پروانه، کمتر گزارش شده است و شکار حشره بالغ بسيار نادر است. مشاهداتي نشان دادهاند که پرندههای حشرهخوار از قبيل مگسگيرِ خالدار، Muscicapa striata Pallas، و زنبورخوار معمولي، Merops apiaster (Linnaeus) از گونه V. cardui بهویژه در زمان مهاجرت تغذیه ميکنند.
فرآوردههای تجاری باکتری Bacillus thuringiensis var. kurstaki Berliner برای مهار انبوهي این گونه در مناطقي که جمعيت آن طغياني شده است و ایجاد خسارت ميکند، قابل استفاده هستند.